هلیاخانم
سلام به گل مامانی عزیزم میخواستم بهت بگم که بلاخره درواپسین روزای سال91واخرین روزای بارداری من ونیما داداشت موفق شدیم اسمی رو برات پیداکنیم والان جندروزه که تو شدی هلیای ما اما بابایی به شدت مخالفت میکنه وهنوز نتونستیم راضیش کنیم...حالا ببینیم میتونیم برنده شیم یانه...بابا اصرار داره که بزاریم مونا خوب البته من عاشق این اسمم وخودم این فکرو انداختم بسرش...ولی به دلایلی منصرف شدم ودنبال اسم دیگه ای گشتم...این اسم رو (هلیا) اولین بارتوی رمانی از نادرابراهیمی دیدم وخوشم اومد وحالا بعدازسالها دنبال معنیش گشتم وخوشم اومد..درفرهنگ دهخدا نوشته..:گلی که ازدرون گل دیگه ای شکفته میشه قشنگه نه؟ البته بمعنی دخترخورشید هم هست من...
نویسنده :
خاله و مادر
1:06